کتاب

اللهم صلی علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم

کتاب

اللهم صلی علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم

هاشمی از انتخابات تا امروز چه می‌گوید؟


افزایش دیدارها و سخنرانی‌های هاشمی رفسنجانی در ماه‌های پس از انتخابات یازدهم نشان می‌دهد که وی قصد ندارد ظرفیت انتقاد از رفتارهای دولت گذشته را به این زودی‌ها رها کند.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، آیت الله هاشمی رفسنجانی پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم شیوه خاصی از رفتار را در تعاملات سیاسی خود پیش گرفت.

حمایت مکرر از شیوه اعتدال و اعتدال گری و همچنین حمله جدی به افراطیون یکی از شاخص های اصلی سخنرانی ها و دیدار های هاشمی رفسنجانی پس از 24 خرداد 92 است.

هاشمی رفسنجانی در طول 3 ماه گذشته سعی کرده دیدارهای وسیعی را بیشتر در دفتر خود ترتیب داده و به بیان مواضعش درباره وضع کشور بپردازد.

وی تا پیش از این و در دوران دولت قبل در سخنرانی ها تیغ تیز انتقاد را نسبت به وضع موجود، متوجه دولت وقت کرده و با گله از شرایط و اوضاع کشور، دولت را مسئول کمبودها و نقایص کشور معرفی می کرد.

ولی ظاهرا آیت الله این رویه را پس از انتخابات نیز ترک نگفته و همچنان انتقاد از دولت گذشته و نسبت دادن کاستی های کشور در همه بخش را به دولت های نهم و دهم، در دستور کار دارد.

انتقاد،‌ بدون توجه به دستاوردهای دولت های نهم و دهم، خط مشی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در 3 ماهه گذشته است.

بنابر این گزارش، بیشتر شدن حجم دیدارها و پوشش آن در سایت شخصی هاشمی رفسنجانی با تیترهای تند، نشان می دهد که هاشمی رفسنجانی به گونه ای قصد دارد مشکلات کشور، از موضوعات اقتصادی گرفته تا تحریم و ... را به عملکرد دولت قبلی منتسب کند.

نگاهی کوتاه به اظهارات آیت الله هاشمی در طول 3 ماهه گذشته این سوال را پیش می آورد که آیا وی سعی دارد مشکلات امروز کشور را که بی شک باید با تدبیر دولت جدید حل شود، میراث دولت قبل نشان داده و حتی عدم توفیق دولت جدید در حل مشکلات را به دولت گذشته مربوط بداند؟

در ادامه، بخشی از سخنرانی های رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام طی 3 ماه گذشته با تیتر انتخابی توسط سایت شخصی هاشمی رفسنجانی می آید:

کنایۀ آیت الله به وزیر سابق اطلاعات (دیدار جمعی از دانشجویان و ایثارگران  4/7/92)

صحبت میهمانان که به پایان می رسد. آیت الله شروع به سخن می کند. اول خوشآمد گویی بعد یک تشکر از صحبت های میهمان و سپس هم یک شوخی معنادار.

آقای هاشمی می گوید آگر قبل از انتخابات این حرفها را می زدید باید می رفتید اطلاعات جواب می دادید امّا حال باید اطلاعات به شما جواب بدهد! شوخی آیت الله مثل بمب سالن را می ترکاند. انگار همه تازه فهمیدند که چه اتفاقی در انتخابات افتاده؟!

پیش بینی هاشمی از آیندۀ اقتصاد کشور (دیدار اعضای هیأت مدیره شرکت مادر تخصصی توسعه معادن و صنایع معدنی خاورمیانه 3/7/92)

اگر با اصلاح سیاست خارجی، پرهیز از شاخص‌های افراطی و تسهیل مقررات اداری، راه را باز کنیم، ظرفیت‌های ایران، هر سرمایه‌گذاری را به سوی خود جذب می‌کند.

بن بست ساختن هنر نیست! (دیدارهای جداگانه با جمعی از فعالان سیاسی در استان‌های فارس، یزد و خراسان شمالی 2/7/92)

بن‌بست‌سازی سیاسی برای کشور را تصمیمی به دور از منافع ملی و اسلامی است. در این مقطع نیز مردم با هوشیاری به جهانیان اعلام کرده‌اند که اعتدال و منطق‌گرایی به عنوان یک اصل اسلامی، اساس سیاست‌‌های جمهوری اسلامی در ابعاد داخلی و خارجی است.

انعطاف نباشد، پیروزی در کار نیست (دیدار اعضای هیأت رئیسه اتاق بازرگانی 27/6/92 )

آیت الله هاشمی رفسنجانی صلابت دینی و انعطاف اسلامی را لازمه زندگی شرافتمندانه دانست و با یادآوری مذاکرات رؤسای قوا با امام در ماه‌های پایانی 8 سال دفاع مقدس گفت: هوشیاری امام در آن مقطع باعث شد که پیروزی سیاسی مکمّل پیروزی‌های نظامی ایران در جنگ باشد.

خائن و خادم را اشتباه نگیریم! (دیدار جمعی از جوانان حزب اعتدال و توسعه و گروهی از فعالان سیاسی در مقطع انتخابات ریاست جمهوری 26/6/92)

اگرچه افراد افراطی در مقاطعی از سالهای پس از انقلاب سعی کردند حاشیه‌های پیرایه‌ای را به متن اسلامی انقلاب بیفزایند، اما مردم که معنای اعتدال و جایگاه آن در همه ابعاد زندگی را خوب می‌دانند، با رویکردی عقلانی به صندوق‌های رأی ثابت کرده‌اند که رشد آگاهی عمومی بالاترین دستاورد انقلاب در مقطع فعلی بود.

پاسخگوی رشد منفی اقتصادی کیست؟ (دیدارهای جداگانه با اعضای هیأت مدیره انجمن بهره‌وری و مدیران ارشد و اعضای هیأت مدیره مؤسسه مالی و اعتباری عسکریه 25/6/92)

در دورنمای 8 درصدی رشد تولید ناخالص ملی 2/5 درصد را به بهره‌وری اختصاص داده بودیم که طی سالهای اخیر نه تنها محقق نشد، بلکه رشد منفی هم پیدا کرد.

عمق مشکلات، قابل گفتن نیست (دیدار جمعی از علمای شهرستان مُهر از استان فارس 19/6/92)

آیت الله هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه همه ابعاد، حجم و عمق مشکلات به جای مانده و پیش روی دولت، برای مردم قابل ذکر نیست، تاکید کرد: ولی باید با اتکاء به فضل خداوند و همت و تلاش بی‌وقفه مدیران خدمتگزار و همراهی مردم، به تدریج بر مشکلات فائق آمد.

رأی روستاها تصورات غلط را باطل کرد (در جمع مردم روستای دلیر از توابع بخش مرزن‌آباد شهرستان چالوس 13/6/92)

برخی تصور می کردند که نگاه سیاسی مردم شهرها با روستاها متفاوت است اما رای شما ثابت کرد که فاصله جغرافیایی در نگاه سیاسی مردم ایران هیچ تاثیری ندارد و این تصور غلط را باطل کرد.

عملکرد دولت قبل تنبیهی برای ماست (در دوازدهمین سالگرد وفات آیت الله صالحی مازندرانی در مسجد جامع شیرگاه 10/6/92)

آیت الله هاشمی ضمن بیان اینکه دولت باید وعده هایی را که داده عمل کرده و مردم نیز باید وعده ها را مطالبه کنند، تاکید کرد: عملکرد دولت قبلی تنبیهی برای ماست.

تاکید هاشمی بر رفع حصارهای امنیتی (دیدار چند گروه مختلف از ایثارگران، آزادگان و تشکّل‌های دانشجوی 6/6/92)

وظیفه جمهوری اسلامی حفظ کرامت شهروندان و شرط اخلاق انسانی، شکستن حصارهای امنیتی و ایجاد رفاه اجتماعی برابر برای اقلیت‌ها و اکثریت‌های قومی، مذهبی، دینی، نژادی و سیاسی است.

فضای امنیتی نتیجۀ دوری از اعتدال بود (دیدار جمعی از نمایندگان اقشار مختلف فرهنگی، دانشگاهی، دانشجویی و دانش‌آموزی شرق مازندران و شهرستان نکا 4/6/92)

آیت الله هاشمی رفسنجانی دروغ، ریاکاری، خلف وعده، دشمن‌تراشی، ایجاد فضای امنیتی، ناهنجاری‌های اجتماعی و اقتصادی مانند تورم، گرانی و بیکاری را نتیجه دوری از اعتدال دانست و تاکید کرد: با انتخاب میانه‌روی اسلامی توسط مسئولان، مردم بصورت طبیعی مسائل را در دست می‌گیرند که مصداق کامل استفاده از خردجمعی است.

رأی مردم همیشه باید حق النّاس باشد (مراسم روز جهانی پزشک 1/6/92)

مسئولان بدانند اگر در رای مردم دخالت کنند حق‌الناس است و یک روز باید جواب بدهند چراکه اگر ما به این جمله رهبر معظم انقلاب دقت کنیم از این به بعد همه انتخاب‌های ما باید سالم و طبق خواسته مردم باشد که این اتفاق افتاد.

ظلم کنندگان به حقوق مردم توبه کنند (دیدار حجت الاسلام محمد موحد و جمعی از اقشار مختلف مردم استان کهگیلویه و بویراحمد 31/5/92)

اگر شخص یا گروهی به واسطه تقصیر یا تصمیمات غلط عامدانه خود، به فرد یا جمعی ظلم کردند و یا حقی ضایع شد علاوه بر توبه به درگاه خداوند، باید در جهت احقاق حقوق ضایع شده نیز اقدام کنند.

ملّت ایران تدبیر کرد،آمریکا بی تدبیری نکند (دیدار اقشار مختلف مردم شهرها و روستاهای استان قزوین 15/5/92)

جای تأسف است که در نظام اسلامی و براساس آمارها بگوییم ثروتمندترین دولت تاریخ، بدهکارترین دولت بود، اما وقتی در همین آمار آرای بیش از 50 درصدی یک نفر را در مقابل 5 نفر دیگر نگاه و مقایسه می‌کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که مردم با امید وارد شدند و ناامید کردن مردم، با هر توجیهی، گناهی نابخشودنی است.

باید فضای 8 سال گذشته فراموش شود (دیدار با خاویار سولانا 13/5/92)

نباید بگذاریم فضای 8 سال گذشته بین ایران و بعضی از کشورها، بر ادامه فعالیت‌ها نیز سایه اندازد، چون دوره جدیدی از سیاست خارجی و تعامل با دنیا براساس احترام و اعتماد متقابل آغاز شده است.

سازندگی با 8 میلیارد،عدالت با 800 میلیارد!  (دیدار با جمعی از مدیران ارشد حمل‌و‌نقل و فعالین اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و کارآفرینان استان لرستان و شهرستان کاشان 11/5/92)

دوران سازندگی با هشت میلیارد دلار درآمد ارزی کشور شروع شد،علاوه بر بازسازی و سازندگی خرابی‌های ناشی از جنگ، تقاضاهای بسیاری از کشورهای آفریقایی و آسیای میانه برای استفاده از خدمات فنی و مهندسی ایران وجود داشت،ولی در دوره اجرایی هشت ساله اخیر کشور با حدود 800 میلیارد دلار درآمد ارزی، فرصت‌های بسیاری را برای صدور خدمات مهندسی و حفظ و تقویت زیرساخت‌های اقتصادی از دست داد.

حق النّاس فقط برای انتخابات نیست (دیدار جمع زیادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی 7/5/92)

آیت الله هاشمی رفسنجانی ضمن هشدار درباره همزبانی افراطیون داخل و خارج کشور برای دشمن تراشی علیه ایران تاکید کرد: تعبیر حق الناس رهبری فقط برای انتخابات نبوده و همه باید به خواست مردم برای تغییر روش در اداره کشور و بازگشت به گفتمان اعتدال تمکین کنند.

امید مردم از انتخابات ناامید نشود (در دیدار مسئولان و کارکنان سطوح مختلف مجمع تشخیص مصلحت نظام 2/5/92)

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تلاش برای مأیوس کردن مردم امیدوار به انتخابات را گناه نابخشودنی دینی و ملی دانست و تأکید کرد: خداوند قلوب مردم را متوجه کرد و با شعور و احساس مسئولیت در بدترین شرایط به میدان آمدند و باید از این موقعیت استفاده کنیم.

"تحجّر باید از دامن انقلاب پاک شود" (در دیدار اعضای خانه صنعت، معدن و تجارت جوانان ایران و جمعی از فعالان اقتصادی استان مازندران 25/4/92)

مردم و به‌ویژه جوانان نباید بگذارند رسوبات تحجّر و دگم‌اندیشی دوباره دامن انقلاب و کشور را بگیرد/ روستاییان در بمباران تبلیغات پرداخت یارانه ها، به کسی رأی دادند که بر تدبیر در امور و امیدواری به آینده تأکید می‌کرد.

"از کینۀ بی ریشه ها باکی ندارم" (دیدار با خانواده سه شهید دوران دفاع مقدس 19/4/92)

هرچه دارم از انقلاب است و تا زنده‌ام برای این انقلاب و این کشور نفس می‌کشم و ازکینه بدخواهان انقلاب و افراطیون بی‌ریشه نیز هراسی ندارم، البته آنان هم تاکنون از کینه توزی شان نتیجه معکوس گرفته‌اند.

واقعیت انتخابات 92 از نگاه هاشمی (دیدار یا جمعی از روحانیون و علمای استان خراسان رضوی 14/4/92)

آیت الله هاشمی با اشاره به فشار های وارده از سوی آمریکا و غربی ها در گسترش تحریم ها گفت: برخی سیاست های غلط کشور را با مشکلاتی روبرو ساخت که باید با تعاملی سازنده با دنیا، آنها را تبدیل به فرصت نماییم.

"مردم شعارهای بی حاصل را کنار زدند"  (دیدار جمعی از فعالان سیاسی دانشگاه های مشهد و اصولگرایان و اصلاح طلبان میانه رو استان خراسان 14/4/92)

آیت الله هاشمی رفسنجانی رأی قاطع مردم به اعتدال و جلوگیری از تندروی و افراطی گری در این انتخابات را نتیجه عملکرد نامطلوب و شعارهای بی محتوایی دانست که جامعه را دچار مشکلات عدیده ای کرد.

نباید در تعاملات جهانی مهجور بمانیم  ( دیدار جمعی از اعضای اصلی و علی البدل چهارمین دوره شورای اسلامی شهر تهران و اعضای ستاد اصلاح طلبان 9/4/92)

آیت الله هاشمی رفسنجانی با اشاره به سالها مهجوریت ایران در فضای تعاملات سیاسی و اقتصادی جهان گفت: شاهدیم که آن فضای منفی رو به اصلاح می رود و الان وظیفه دولت و همه مسئولان است که برای ارتقای جایگاه ایران در جهان تلاش کنند.

افراط و زهدفروشی "پایداری" ندارد (در دیدار خانواده های شهدای فاجعه هفتم تیر 4/4/92)

تاریخ تکرار می‌شود و قطعاً در آینده نیز تکرار خواهد شد. آنچه ماندنی و پایدار است، خلوص و اخلاص است و ریاکاری، زهدفروشی و ظاهرسازی و افراط‌گری، موقتی، مقطعی و فانی است.

بنابر این گزارش، نسبت دادن افراط و افراطی گری به دولت گذشته و نقض آمارهای اقتصادی ارائه شده از سوی دولتمردان سابق در همه زمینه ها، بخش اصلی اظهارات آیت الله در اکثر سخنرانی های وی است.

هاشمی رفسنجانی که به اذعان خود دوره جدید را دوره اعتدال گرایی می داند دائما بر روی انتخاب شیوه ای معتدل از سوی جریان حاکم تاکید دارد، اما ترجیح می دهد درباره موضوعی مانند اخراج و تهدید الهه راستگو از احزاب اصلاح طلب سکوت کرده و هیچ اظهارنظری له و یا علیه این رفتار چهره های نزدیک به خود نکند.

با توجه به نظرات پس از انتخابات هاشمی رفسنجانی می توان اینگونه برداشت کرد که ظاهرا قرار نیست پروژه بهره برداری از اشتباهات دولت گذشته برای حمایت از برخی ضعف های احتمالی دولت جدید پایان یابد و هاشمی رفسنجانی به عنوان چهره ای اثرگذار در این راستا تلاش می کند تا فرصت انتقاد از دولت گذشته به این زودی ها از دست نرود.

القای فضای ناامیدی و زیر سوال بردن اقدامات دولت های گذشته همواره یکی از مواردی است که رهبر انقلاب همواره نسبت به آن انتقاد داشته و این راه انتقاد را مردود دانسته اند.

«ساپورت» از کجا ساپورت می‌شود؟


با در نظر گرفتن 60 درصد سهم تولید داخل در بازار این کالا می‌توان نتیجه گرفت که بخش بزرگی از ساپورت‌هایی که در اختیار مصرف‌کنندگان قرار می‌گیرد، جزو کالاهای قاچاق است که ممکن است هم پارچه و هم کالای نهایی از طریق قاچاق وارد کشور شود و کسی جلودار ورود این محموله‌ها به کشور نیست.
به گزارش وبلاگستان مشرق، حسین احمدی در وبلاگ خود نوشت : «یک سال و اندی می‌شود که «ساپورت» - کالایی که ایرانیان درگذشته‌ای نه‌چندان دور، عنوان «جوراب‌شلواری» را بر آن می‌نهادند - مد شده است. بر کسی معلوم نیست که چرا حالا آن را ساپورت می‌خوانند؛ واژه‌ای انگلیسی که در زبان فارسی به «حمایت‌کننده» معنا می‌شود. ساپورت در گذشته به صورت ساده، با کفه و در رنگ‌های مختلف عرضه می‌شد و بعدها نمونه منقش و بدون کفه آن نیز به بازار آمد. نرخ این کالا نیز متفاوت است؛ از حدود 15 هزار تومان تا 200 هزار تومان که برای نمونه‌های مرغوب آن قیمت‌گذاری شده است.

ساپورت‌هایی که به این حد از فراوانی رسیده است، چگونه سر از بازار ایران در می‌آورد؟ این پرسش در شرایطی مطرح است که حدود 10 ماه پیش دولت برای کاهش محدودیت‌های ارزی، ثبت سفارش 77 قلم کالا را ممنوع کرد که از قضا، پوشاک نیز در فهرست این اقلام ممنوعه گنجانده شده بود. در حالی ‌که نگاهی به آمار گمرک در سال 1392 نشان می‌دهد که این ممنوعیت برای واردات «جوراب‌شلواری» که ممکن است از نوع ساپورت‌های موجود در بازار باشد، صادق نبوده است.

بر اساس این آمار در سال 1392 حدود 5228 دلار کالا با عنوان «جوراب‌شلواری، جوراب‌آلات تراکمی درجه‌بندی‌شده (برای مثال، جوراب‌های واریس)، بدون به کار بردن کفه، کش‌باف یا قلاب‌بافی‌شده» و با وزن 63 کیلوگرم از مبدأ «ایتالیا» وارد شده است. ارزش ریالی واردات این کالا نیز حدود 129 میلیون و 601 هزار و 852 ریال بوده است. با این حساب، چنانچه اندکی در این اعداد و ارقام دقیق شویم، درمی‌یابیم که ارز تخصیص‌یافته به این جوراب‌شلواری‌ها، از نوع مبادلاتی بوده است.

آمار واردات این کالا و کالاهایی با عناوین مشابه در سال 1391 نیز رقمی معادل 796/846 را نشان می‌دهد که البته به نظر می‌رسد این آمار یا دست‌کم بخشی از آن مربوط به پیش از اعمال ممنوعیت‌ها در سال 1391 بوده است.

آنچه بدیهی به نظر می‌رسد، حجم واردات پنج هزار‌ دلاری جوراب‌شلواری تکافوی تقاضای موجود در بازار را نخواهد کرد. از سوی دیگر گفته می‌شود حدود 60 درصد ساپورت‌های موجود در بازار از تولید داخل تامین می‌شود. بنابراین با در نظر گرفتن 60 درصد سهم تولید داخل در بازار این کالا می‌توان نتیجه گرفت که بخش بزرگی از ساپورت‌هایی که در اختیار مصرف‌کنندگان قرار می‌گیرد، جزو کالاهای قاچاق است که ممکن است هم پارچه و هم کالای نهایی از طریق قاچاق وارد کشور شود و کسی جلودار ورود این محموله‌ها به کشور نیست. اما جالب اینجاست که تولید‌کنندگان این کالا نیز به صورت زیر‌زمینی فعالیت می‌کنند. شاید آنان می‌دانند که عرضه، حمل و نقل و نگهداری البسه قاچاق و لباس‌های خلاف عفت عمومی، جرم و قابل تعقیب است.

بر اساس ماده ‌6 قانون «نحوه رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگان لباس‌هایی که استفاده از آنها در ملاءعام خلاف شرع است یا عفت عمومی را جریحه‌دار می‌کند»‌ در تمامی مواردی که به موجب این قانون، تخلفات مزبور توسط شرکت‌ها، سازمان‌ها یا بنگاه‌هایی صورت‌گرفته که دارای شخصیت حقوقی هستند، مدیرعامل یا مدیرمسئول شخصیت حقوقی، مسئولیت داشته و به حبس از یک تا دو سال محکوم می‌شوند و در موسسات دولتی مدیرعامل یا مدیرمسئول علاوه بر حبس از خدمت نیز منفصل می‌شود.

با این وجود اما کالاهایی که ممکن است از نگاه دولت و حاکمیت بر خلاف عفت عمومی باشد، در بازار به وفور یافت می‌شود و به نظر می‌رسد اجرای این قانون نیز ممکن نیست چرا که باید قوه قضائیه ظرفیت زندان‌های خود را به شدت افزایش دهد. بنابراین چاره این است که ضابطان قضایی همچنان به برخوردهایی که اکنون در سطح شهر یا برج میلاد، هنگام برگزاری کنسرت با دختران و بانوانی که شاید تنها از مد روز تبعیت می‌کنند، ادامه دهند.

البته شنیده شده است که در هفته آینده قرار است نشستی مشترک میان مسئولان نیروی انتظامی و دکتر «حسن روحانی» رئیس‌جمهوری، برگزار شود و خط‌مشی جدیدی برای نحوه مواجهه با نوع پوشش مردم ترسیم شود.»

بی سیم چی صدام، سرباز خمینی شد


با عرض تبریک به مناسبت هفته دفاع مقدس، فرهنگ نیوز قصد دارد، به مرور سبک زندگی شهدای دفاع مقدس و رفتار و منش آنها در زندگی شخصی شان بپردازیم. در این قسمت به مطالعه خاطره شهید ابراهیم هادی برگرفته از کتاب "سلام بر ابراهیم" می پردازیم.
به گزارش مشرق به نقل از فرهنگ نیوز، یکی از روزهای پایانی سال پنجاه و نه خبر رسید که بچه های رزمنده بر روی ارتفاعات بازی دراز عملیاتی  را انجام داده اند.
 
قرار شد هم زمان بچه های اندرزگو هم،عملیاتی نفوذی به سمت عمق مواضع دشمن انجام دهند.برای این کار به جز ابراهیم،وهاب قنبری و رضا گودینی و من انتخاب شدیم و دو تن از کردهای محلی که به منطقه آشنا بودند به نام شاهرخ نورایی و حشمت کوهپیکر با ما همراه شدند.
 
وسایل لازم که مواد غذایی و سلاح و چندین مین ضد خودرو بود برداشتیم و با تاریک شدن هوا به سمت ارتفاعات حرکت کردیم،با عبور از ارتفاعات،به منطقه دشت گیلان رسیدیم و با روشن شدن هوا در محل مناسبی استقرار پیدا کردیم و خودمان را استتار کردیم.
 
در مدت روز ضمن استراحت به شناسایی مواضع دشمن و جاده های داخل دشت پرداختیم و نقشه ای از منطقه نفوذ دشمن ترسیم کردیم.
 
دشت روبروی ما دو جاده داشت که یکی جاده آسفالته(جاده دشت گیلان)و دیگری جاده خاکی که صرفا جهت فعالیت نظامی از آن استفاده می شد.فاصله بین این دو جاده حدودا پنج کیلومتر بود و یک گروهان عراقی با استقرار بر روی تپه ها و اطراف جاده ها امنیت ان را بر عهده داشتند.
 
با تاریک شدن هوا و پس از خواندن نماز مغرب و عشا من به همراه رضا گودینی وسایل لازم را برداشتیم و به سمت جاده اسفالته حرکت کردیم و بقیه بچه ها به سمت جاده خاکی رفتند.
 
در اطراف جاده پناه گرفتیم.وقتی جاده خلوت شد به سرعت روی جاده رفتیم و دو عدد مین ضد خودرو  را داخل چاله های موجود کار گذاشتیم و روی آن را با کمی خاک پوشاندیم و سریع به سمت جاده خاکی حرکت کردیم.
 
از نقل و انتقالات نیروها معلوم بود که عراقی ها هنوز بر روی بازی دراز درگیر هستند.بیشتر نیروها و خودروهای عراقی به آن سمت می رفتند.
 
هنوز به جاده خاکی نرسیده بودیم که صدای انفجار مهیبی  از پشت سرمان شنیدیم.
 
ناخود آگاه هر دوی ما نشستیم و به سمت عقب برگشتیم.
 
یک تانک عراقی روی مین رفته بود و در حال سوختن بود. بعد از لحظاتی گلوله های داخل تانک یکی پس از دیگری منفجر شد. تمام دشت از سوختن تانک روشن شده بود و ترس و دلهره عجیبی در دل عراقی ها انداخته بود  به طوری که اکثر نگهبان های عراقی بدون هدف شلیک می کردند.
 
وقتی به ابراهیم  و بچه ها رسیدیم آنها هم کار خودشان را انجام داده بودند و با هم به سمت ارتفاعات حرکت کردیم. ابراهیم پیشنهاد کرد حالا که تا صبح وقت زیادی داریم و اسلحه و امکانات هم داریم،بیایید با کمین زدن به دشمن وحشت بیشتری در دلشون ایجاد کنیم.
 
هنوز صحبت های ابراهیم تمام نشده بود که صدای انفجاری از داخل جاده خاکی شنیده شد.
 
یک خودرو عراقی منهدم شده بود و همه ما از این که عملیات موفق بود خوشحال شدیم.
 
صدای تیراندازی عراقی ها بسیار زیاد شده بود.
 
آن ها فهمیده بودند که نیروهای ایرانی در موضع آنها نفوذ کرده اند برای همین شروع به شلیک خمپاره و منور کردند.ما هم با عجله به سمت کوه می دویدیم.
 
در همین حین یک جیپ عراقی از روبرو به سمت ما آمد و فرصتی برای تصمیم گیری باقی نگذاشت. بچه ها سریع سنگر گرفتند و به سمت جیپ شلیک کردند.بعد از لحظاتی به سمت خودرو عراقی حرکت کردیم و مشاهده کردیم یک افسر عالی رتبه عراقی و راننده او کشته شده اند و فقط بیسیم چی انها مجروح روی زمین افتاده است.گلوله به پای بیسیم چی عراقی خورده بود و مرتب آه و ناله می کرد.
 
یکی از بچه ها اسلحه اش رو مسلح کرد و به سمت بیسیم چی رفت. جوان عراقی مرتب می گفت:"الامان الامان" ابراهیم ناخود آگاه داد زد: می خوای چی کار کنی؟
 
 
گفت:هیچی می خوام راحتش کنم.
 
ابراهیم جواب داد:رفیق،تا وقتی بهش تیر اندازی می کردیم اون دشمن ما بود.اما حالا که اومدیم بالا سرش،اون اسیره
 
بعد هم به سمت بیسیم چی عراقی اومد و اون رو از روی زمین برداشت و گذاشت روی کولش و حرکت کرد. همه با تعجب به رفتار ابراهیم نگاه می کردیم.یکی گفت:
 
آقا ابرام معلومه چی کار می کنی! از اینجا تا مواضع خودی سیزده کیلومتر باید راه بریم. ابراهیم هم برگشت و گفت: این بدن قوی رو خدا برای همین روزها گذاشته. بعد هم به سمت کوه راه افتاد.ما هم سریع وسایل داخل جیپ و دستگاه بیسیم عراقی ها رو برداشتیم و حرکت کردیم.
 
در پایین کوه کمی استراحت کردیم و زخم پای مجروح عراقی رو بستیم و دوباره به راهمان ادامه دادیم.
 
پس از هفت ساعت کوه پیمایی به خط مقدم رسیدیم. توی راه ابراهیم با اسیر عراقی حرف می زد و او هم مرتب از ابراهیم تشکر می کرد. موقع اذان صبح در یک محل امن نماز جماعت صبح رو خواندیم.اسیر عراقی هم با ما نمازش را به جماعت خواند.آن جا بود که فهمیدم او هم شیعه است.
 
بعد از نماز کمی غذا خوردیم.هر چی که داشتیم بین همه حتی اسیر عراقی به طور مساوی تقسیم کردیم.اسیر عراقی که توقع این برخورد خوب رو نداشت.خودش رو معرفی کرد و گفت:من ابوجعفر و ساکن کربلا هستم.
 
اصلا هم فکر نمی کردم که شما اینگونه باشید. خلاصه کلی حرف زد که ما فقط بعضی از کلماتش رو می فهمیدیم.
 
هنوز هوا روشن نشده بود که به غار بان سیران در همان نزدیکی رفتیم واستراحت کردیم.
 
رضا گودینی هم برای آوردن وسایل و نیرو های کمکی به سمت نیرو های خودی رفت.
 
ساعتی بعد رضا با وسیله و نیروی کمکی برگشت و بچه ها رو صدا زد که حرکت کنیم. وقتی میخواستیم از غار خارج شویم دیدم رضا حالت عجیبی داره.گفتم:رضا چیزی شده؟
 
جواب داد:وقتی به سمت غار بر می گشتم یه دفعه جا خوردم،یه نفر مسلح جلوی غار بود.اول فکر کردم یکی از بچه های گروه داره نگهبانی می ده.
 
ولی وقتی جلو اومدم دیدم ابوجعفر همون اسیر عراقی در حالی که اسلحه در دست داره مشغول نگهبانیه و داره به اطراف نگاه می کنه.
 
به محض اینکه اون رو دیدم رنگم پرید ولی ابوجعفر سلام کرد و اسلحه رو به من داد و به عربی گفت:رفقای شما خواب بودن. من هم متوجه شدم یه گشت عراقی داره از اینجا رد می شه برای همین اومدم مواظب باشم که اگه نزدیک شدن اونها رو بزنم!
 
با بچه ها به مقر رفتیم و ابوجعفر رو چند روزی پیش خودمون نگه داشتیم،ابراهیم به خاطر فشاری که در مسیر به او وارد شده بوداز ناحیه آپاندیس دچار مشکل شده بود و او رو به بیمارستان بردیم.چند روز بعد ابراهیم برگشت و همه بچه ها از دیدنش خوشحال شدند.
 
ابراهیم رو صدا زدم و گفتم:بچه های سپاه غرب اومدن ازت تشکر کنن.
 
گفت:چطور مگه،چی شده؟گفتم:خودشون بگن بهتره.
 
 
با ابراهیم رفتیم مقر سپاه و مسئول مربوطه شروع به صحبت کرد:"ابوجعفر"اسیر عراقی که شما با خودتون آوردین عقب،بیسیم چی قرارگاه لشگر چهارم عراق بوده و اطلاعاتی که او به ما از وضع آرایش نیروها، مقر تیپ ها،فرماندهان،راه نفوذ و ... داده به قدری ارزشمنده که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست. این اسیر سه روزه که داره صحبت می کنه و همه حرفاش صحیح و درسته. از روز اول جنگ هم در این منطقه بوده و حتی تمامی راههای عبور عراقی ها و تمامی رمزهای بیسیم اونها رو به ما اطلاع داده.برای همین اومدیم تا از کار مهمی که شما انجام داده این تشکر کنیم.ابراهیم لبخندی زد و گفت:ای بابا ما چی کاره ایم این کار خدا بود.
 
فردای آن روز ابوجعفر رو به همراه چند اسیر دیگه به اردوگاه اسیران فرستادند.
 
ابراهیم هر چه تلاش کرد که ابوجعفر رو پیش خودمون نگه داریم نشد.
 
ابوجعفر به مسئول سپاه گفته بود:خواهش می کنم من رو اینجا نگه دارین تا با عراقی ها بجنگم اما موافقت نشده بود.
 
یک سال بعد از بچه های گروه شنیدم که جمعی از اسرای عراقی به نام گروه توابین به جبهه آمده اند و به همراه رزمندگان تیپ بدر با عراقی ها می جنگند.
 
شخص دیگری گفت،ابوجعفر را در مقر تیپ بدر دیده. برای همین قرار شد یک بار به آنجا برویم و هر طور شده ابوجعفر رو پیدا کنیم و به بچه های گروه خودمون ملحق کنیم.
 
عصر یکی از روزها به مقر تیپ بدر رفتم تا با فرماندهانشان صحبت کنم.
 
اما قبل از ورود به ساختمان تیپ،با صحنه ای برخورد کردم که باور کردنی نبود.
 
تصاویر شهدای تیپ بر روی دیوار نصب گردیده بود و تصویر ابوجعفر در میان شهدای آخرین عملیات تیپ بدر دیده می شد.
 
حال خوبی نداشتم.از مقر تیپ خارج شدم، تمام خاطرات در ذهنم مرور می شد و حماسه آن شب، بیسیم چی عراقی، اردوگاه اسرا،تیپ بدر، شهادت..