کتاب

اللهم صلی علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم

کتاب

اللهم صلی علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم

آنچه در برنامه 90 گذشت + تصاویر


در برنامه این هفته نود با پخش گزارشی از مناطق محروم سیستان و بلوچستان افراد زیادی خواستار کمک به نوجوانان و فوتبال آن منطقه شدند.
به گزارش خبرنگار ورزشی مشرق، برنامه نود شب گذشته (8 مهر) از ساعت 22:57 از شبکه سوم سیما روی آنتن رفت و به اتفاقات هفته یازدهم لیگ برتر و حواشی آن پرداخت. بحث بخشش کارت قرمز میثم حسینی مدافع پرسپولیس هم بحث داغی را در اواسط برنامه رقم زد.

سئوال مسابقه پیامکی
سوال این هفته در مورد دیدار روز چهارشنبه استقلال و سئول کره جنوبی بود که در پایان  حدود دو میلیون پیامک ارسال شد و نزدیک 62 درصد به گزینه 1 یعنی صعود استقلال رأی دادند و 22 درصد به برتری سئول اعتقاد داشتند و مابقی گزینه 2 را برگزیدند.


آرزوی موفقیت عادل برای استقلال با کنایه به قلعه نویی
عادل فردوسی پور برنامه این هفته را با آرزوی موفقیت برای استقلال و البته با طعنه ای به قلعه نویی آغاز کرد؛ فردوسی پور که به علت افت فشار دیر به برنامه 90 دوشنبه شب رسیده بود در شروع این برنامه پس از پخش نظرسنجی برای استقلال آرزوی موفقیت و بردی پرگل و البته صعود را آرزو کرد و گفت: ما همین اول برنامه داریم بازی استقلال را پخش می کنیم! دقت کنید اول برنامه است. هفته قبل هم همین کار را کردیم، حالا اگر دوستان برنامه 90 را سر و ته می بینند و بخش استقلال می افتد آخر برنامه امشب دقت کنند که ما اول برنامه داریم بازی استقلال پخش می کنیم.
قلعه نویی روز دوشنبه با انتقاد از فردوسی پور و تاکید مجدد بر طعنه های 6 ماهه گذشته این برنامه نسبت به خود در شرایطی که او روزه سکوت درباره این برنامه گرفته است ، فردوسی پور را متهم کرده بود که برد استقلال برابر تیم بوریرام تایلند را در انتهای برنامه اش پخش کرده است.


استقلالی ها کار ایرانی کنند
عادل فردوسی پور در خصوص توان صعود استقلال به فینال لیگ قهرمانان آسیا با یادآوری دیدار خاطره انگیز این تیم برابر نوف باخور و صعود تاریخی استقلال گفت: ما ایرانی ها نشان دادیم که کارهای سخت را راحت انجام می دهیم و استقلال نیز هرچند کار دشواری دارد اما توانایی صعود به فینال لیگ قهرمانان را دارد.
مجری برنامه نود همچنین اعلام کرد که اگر استقلال بتواند بازی را در وقت قانونی با نتیجه 2 بر صفر پیروز شود،‌اگر در وقت اضافه دروازه اش باز شود دیگر قانون گل زده در زمین حریف حساب نشده و اگر اف سی سئول در وقت اضافی هم گلی بزند، در صورت 3 بر یک شدن بازی به سود استقلال،‌ باز هم بازی به پنالتی کشیده خواهد شد.  
 

دوربین نود، این بار در سیستان و بلوچستان
دوربین نود از 3 هفته پیش سفرهای استانی خود را آغاز کرده و این بار بعد از حضور در جزیره ابوموسی و اردبیل، سراغ زمین خاکی های سیستان و بلوچستان رفته بود. در آیتم پخش شده یکی از جوانان سیستانی از نبود اسپانسر و عدم وجود زمین چمن مناسب در این استان گلایه داشت و تا اخر برنامه افراد و شرکتها و ارگانهای مختلفی قول تامین لباس، کفش و توپ و حتی زمین چمن این منطقه را برعهده گرفتند.





از افرادی که به برنامه زنگ زدند می توان به علی فتح‌الله‌زاده، مدیرعامل باشگاه استقلال و حتی سردار آزمون، لژیونر ایرانی روبین کازان روسیه اشاره کرد که تعدادی لباس کامل ورزشی و چند جفت کفش را به جوانان سیستان و بلوچستان اهدا کردند.

بعد از گذشت دو ساعت از این برنامه و پخش قسمت دوم این گزارش بیش از دو هزار دست لباس ورزشی، توپ و کفش برای ارسال به سیستان و بلوچستان جمع‌آوری شد. همچنین حمید استیلی از دایر کردن مدرسه فوتبال پرسپولیس در این منطقه خبر داد.

ابراهیم میرزابیگی که به عنوان کارشناس مسائل داوری در برنامه نود حضور یافته بود به مسائل داوری این هفته پرداخت.

 
ماجرای تغییر کارت قرمز به کارت زرد
حدود یک ساعت برنامه 90 به بخشیده شدن کارت قرمز حسینی اختصاص داشت! جالب این که این بازیکن این هفته برای قرمزها بازی نکرد.
 میرزابیگی کارشناس داوری فوتبال ایران، گفت: کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال به اشتباه و برخلاف قوانین فیفا کارت قرمز میثم حسینی را بخشید.
 ابراهیم میرزابیگی، خاطرنشان کرد: کمیته انضباطی نمی تواند بر خلاف قوانین فیفا رأی صادر کند و صحنه اخراج میثم حسینی به شکلی نبود که کمیته انضباطی بخواهد تصمیم داور را تغییر دهد. 
وی ادامه داد: کمیته انضباطی در مواردی خاص آنهم در صورت تأیید داور می تواند دخالت کند اما در این اتفاق تنها کمیته انضباطی تصمیم گرفته و هیچ نظری از داور و کمیته داوران خواسته نشده است. 
کارشناس داوری کشورمان، گفت: فکر می کنم این تصمیم بدون حضور کارشناسان داوری گرفته شده و اصلاً صحیح نبود. 

همچنین یکی دیگر از کارشناس حقوقی فوتبال در خصوص ماجرای بخشیده شدن کارت قرمز میثم حسینی، مدافع پرسپولیس، گفت: من نشنیدم یا ندیدم که درخواستی از سوی باشگاه پرسپولیس به فدراسیون فوتبال مبنی بر اینکه آنها بخواهند که کارت قرمز حسینی به کارت زرد تبدیل شود بدهند که نصیرزاده به وی گفت پرسپولیس این درخواست را داده است. احمدرضا براتی کارشناس حقوقی فوتبال ضمن انتقاد از عملکرد کمیته انضباطی در بخشش کارت زرد حسینی اعلام کرد: طبق آیین نامه فیفا تنها در صورتیکه داوری دچار اشتباه دید شود کمیته انضباطی می تواند در رای صادره تجدید نظر کند.
احمد رضا براتی همچنین خاطر نشان کرد: برداشت حقوقی آقای حسن زاده این بوده که می توانند طبق قانون 84 داوری فیفا،‌این کارت قرمز را ببخشند.  
از سوی دیگر کارشناس داوری فوتبال کشورمان گفت: کمیته انضباطی می تواند و حق دارد که کارت های داده شده توسط داوران را تغییر دهد و این بر اساس قانون 77 فیفا است. در این قانون آمده که کمیته های انضباطی کشورها می توانند کارت ها را تغییر دهند.  
هوشنگ نصیرزاده عنوان کرد:‌ طبق قانون فقط در مواردی می توان این کارت ها را تغییر داد که داور در طول مسابقه دچار خطای دید شده باشد.  وی همچنین خاطر نشان کرد: ضربه ای که میثم حسینی به بازیکن سپاهان زده بود شامل این قانون نمی شد و نباید کارت قرمز وی به کارت زرد تبدیل می شد.

علی دایی سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس نیز ضمن اعلام اینکه کارشناس حقوقی فوتبال نیست اعلام کرد: شما از کجا می دانید که ما تقاضای بخشش میثم حسینی را نداده بودیم؟ یا از کجا می دانید که در سالهای گذشته تیم هایی که متضرر شده اند تقاضای بخشش کرده اند؟ در برنامه هفته قبل نیز به جای اینکه به بحث اشتباهات داوری پرداخته شود به این موضوع که اگر چیزی بدانند و نگویند محروم می شوند اما به اصل مطلب پرداخته نشد.


وی در ادامه گفت: با توجه به اتفاقاتی که رخ داده بود مطمئن بودم در اولین بازی ای که قهرمانی برای ما سوت می زند این اتفاق رقم می خورد. زمانیکه من سرمربی سایپا بودم در یک بازی داور از من درخواستی کرد که من درخواست او را رد کردم در آن بازی داور بازیکن حریف را اخراج نکرد و ما آن بازی را یک بر صفر باختیم. اکنون خیلی ها از محرومیت می ترسند و خیلی حرف ها را نمی زنند اما اگر فدراسیون فوتبال عفو عمومی اعلام کند خیلی از مسائل رو می شود.

دایی در پایان گفت: من باز هم می گویم که باید عدالت در فوتبال ما رعایت شود و تفاوتی نمی کند که چه تیمی متضرر شده است اما باید اصل مطلب فراموش نشود و آن این است که هنوز منتظر این هستیم که قضییه شکایت ما از قهرمانی پیگیری شود. قهرمانی هفته پیش گفت که یک سال و نیم است که با مولایی تماس نداشته اما چگونه ایشان رفته در کمیته انضباطی و گفته است که دو هفته پیش با مولایی صحبت کردم؟

درخواست فردوسی‌پور برای برخورد قاطع با ناپاکی در لیگ برتر
مجری برنامه 90 ابراز امیدواری کرد که با ناپاکی ها در لیگ برتر برخوردی قاطع شود. این روزها لیگ برتر با حواشی مختلفی از جمله رشوه دادن و شرطبندی مواجه است.

اتهاماتی که علی دایی به محسن قهرمانی وارد کرد زمینه ساز ورود سازمان های مختلف به مسئله مورد اختلاف اخیر شده است با این حال هنوز اتفاق خاصی رخ نداده است.عادل فردوسی پور در برنامه این هفته 90 ابراز امیدواری کرد با ناپاکی در لیگ برتر برخورد قاطع صورت گیرد.

وی با تاکید بر ای نکته که به خاطر ناپاکی در لیگ دسته اول، برخوردهای خوبی صورت گرفت تاکید کرد که در لیگ برتر خیلی ها جرات ندارند که از ناپاکی ها پرده بردارند.فردوسی پور همچنین اعلام کرد که متاسفانه افراد حاضر در فوتبال از یکدیگر آتو دارند و به همین دلیل است که هیچ کس برای ارائه سند و مدرک بر علیه فساد در فوتبال قدم پیش نمی گذارد. 

ورود کمیسیون اصل 90 مجلس به ماجرای فساد در فوتبال  
افضلی فر نماینده اردبیل در مجلس و سخنگوی کمیسیون اصل نود مجلس خبر داد: گزارشات و شکایاتی از توانی و دلال بازی های فوتبال به کمیسیون اصل نود مجلس ارسال شده بود. ما با باشگاه های فوتبال جلسه گذاشتیم و از آنها پرسیدیم که آیا این دلال بازی ها و توانی ها را قبول دارند یا خیر. دوستان نیز پاسخ دادند و پذیرفتند که آلودگی در فوتبال وجود دارد.  
مصطفی افضلی فرد که مهمان تلفنی برنامه نود بود اظهار داشت: برای ما آقای دایی و سایرین فرقی ندارند. ما بر اساس وظیفه ذاتی و قانونی خود وارد عمل شده ایم و جلوگیری از فساد وظیفه ماست. قبل از اینکه ما هم بخواهیم ورود کنیم، رئیس کمیسیون اصل نود نیز وارد این ماجرا شده بودند.  
وی همچنین خاطر نشان کرد: ضعف نظارتی باعث شده تا توان لازم برای برخورد با این فسادهای موجود وجود نداشته باشد و همین ضعف سبب شده تا کمیسیون اصل نود وارد ماجرا شود. کمیته سلامت اداری کمیسیون اصل نود نیز موظف شده که با دعوت از بازیکنان و مربیان و مسئولان،‌ گزارش های لازم را تهیه کرده و در صحن علنی مجلس قرائت کند. 
پیام صادقیان بازیکن تیم فوتبال پرسپولیس مهمان حضوری برنامه نود
وی در صحبتهای خود گفت: از 13 سالگی در تیم ذوب آهن بودم، پدرم نیز فوتبالیست بود و به خاطر من به اصفهان آمدند، پس از اتمام قراردادم با ذوب آهن و علیرغم اینکه خیلی ها مخالف پرسپولیسی شدن من بودند اما تصمیم گرفتم به پرسپولیس بیایم و از این تصمیم بسیار خوشحال هستم.


وی در خصوص صحبتهایی که بر علیه یاوری کرده بود گفت: من از آقای یاوری عذرخواهی میکنم او بزرگ ماست اما بعد از بازی ما مقابل مس کرمان مقداری عصبانی بودم و آن صحبتها را مطرح کردم ولی باز هم می گویم که از آقای یاوری عذرخواهی می کنم.

صادقیان در ادامه گفت: زمانیکه فرهاد کاظمی در ذوب آهن بود ما خیلی خوشگل فوتبال بازی می کردیم اکنون در پرسپولیس نیز بد بازی نمی کنیم اما دیگر بازی خوشگل ملاک نیست و باید سه امتیاز را به دست آوریم.

درجریان برنامه نود خبری مبنی بر پیوستن مجتبی جباری بازیکن پیشین تیم های سپاهان و استقلال به تیم الاهلی قطر به نقل از شبکه خبری الکاس قطر به نمایش در آمد. در این لحظه فردوسی پور اعلام کرد: سرانجام استاد جباری به تیم الاهلی قطر پیوست و جایگزین فریدون زندی مصدوم در این تیم شد.

جدول آقای گلهای لیگ برتر


برنامه هفته دوازدهم لیگ برتر


گزارش پایانی برنامه نود در خصوص اختلاف بین مدیران اداره کل ورزش و جوانان استان خراسان رضوی و گروهی منسوب به وفایی که خود را مالک باشگاه ابومسلم می داند بود که با روی خط آمدن خداداد عزیزی از طرف وفایی و عباس چمنیان از طرف وزارت ورزش به این موضوع به صورت کوتاه پرداخته شد و به علت کم بودن وقت به نتیجه نرسید.

تظاهرات زنان در نیجریه:شوهر می‌خواهیم


شمار زیادی از زنان در نیجریه با برگزاری تظاهرات بزرگی، از دولت این کشور خواستند به آنها برای یافتن همسر و ازدواج کمک کند.
به گزارش مشرق، عصر ایران به نقل از خبرگزاری آناتولی ترکیه نوشت: شماری از زنان در ایالت زامفارا در شمال غرب نیجریه با برگزاری تجمعی به کمبود مرد برای ازدواج اعتراض کردند.

این تظاهرات به رهبری "سوایبا عیسی" تا مقابل ساختمان استانداری منطقه جوساو ادامه یافت و گفت: ما توانسته ایم نام بیش از 8 هزار نفر از زنانی که ازدواج نکرده اند را ثبت کنیم که به دنبال همسر و خواستگار هستند.

سوبیا در گفتگوی تلفنی با خبرنگار آناتولی اظهار داشت: تظاهرات اخیر با هدف وادار کردن دولت نیجریه به حل این مسئله انجام شد.

وی افزود: از میان 8 هزار زن و دختر متمایل به ازدواج، 5380 زن مطلقه، 2200 زن بیوه، 1200 دختر یتیم و 80 دختر به دنبال ازدواج هستند.

این زن معترض در پاسخ به این سوال که آیا این زنان از اعتراض علنی در منطقه ای محافظه کار و سنتی خجالت نمی کشند گفت:"این برای ما آسان نیست."

او ادامه داد: ما به عنوان زن، دارای کرامت هستیم اما این شیوه  اعتراض آمیزی است تا دولت را با رنج خود آشنا کنیم. در صورتی که جامعه، زنان را برای برآورده کردن نیازهای خود تنها بگذارد عواقبی برای جامعه خواهد داشت.

یکی از زنان معترض هم گفت: ما زنان، نیازمند ازدواج هستیم تا زندگی ما کامل شود؛ تا زندگی طبیعی داشته باشیم. بسیاری از ما نمی توانیم هزینه های تهیه دو وعده غذا را تامین کنیم چرا که مردانی نداریم.

هزینه های بالا زندگی و معیشت، یکی از مهمترین دلایل خودداری مردان از ازدواج است.

در همین ارتباط، دولت محلی ایالت کانو در شمال غرب نیجریه با برگزاری مراسم ازدواج گروهی زنان مطلقه و بیوه در این منطقه موافقت کرده است.

اینفوگرافی/ عواقب ترک سیگار


ترک سیگار شاید برای بسیاری از افراد هدف ساده‌ای به نظر بیاید، اما سیگاری‌ها می‌دانند که تنها حرف زدن دربارهترک سیگار کار ساده‌ای است، عمل کردن به آن اراده‌ای فولادین می‌طلبد.
به گزارش مشرق، همشهری به نقل از دیلی‌اینفوگرافیک نوشت: با این‌همه اگر فردی بتواند سختی‌های راه ترک سیگار را تحمل کند، پس از چند هفته آثار مثبت آن را برروی سلامت بدن خود احساس خواهد کرد. آثار مثبت ترک سیگار روی بدن پس از 20 دقیقه از خاموش کردن آخرین سیگار خود را نمایان خواهند کرد: کاهش فشار خون، کاهش حرارت بدن و کاهش نبض.

پس از گذشت چند ماه نیز آثاری از قبیل بهبود تنفس، کاهش میزان ابتلا به انواع سرطان‌ها و بیماری‌های قلبی و عروقی از دیگر نتایج ترک سیگار هستند:

از 'دکترین گالیوریسم' تا 'خاورمیانه اسلام'


گزارش تحلیلی مشرق؛
نیویورک‌تایمز از طرحی خبر داد که طبق آن، پنج‌کشور خاورمیانه به ۱۴کشور تقسیم‌می‌شوند اما طبق دکترین گالیوریسم، خاورمیانه همان سرزمین 'لی‌لی‌پوت' است که از میان شش گالیور آن یعنی ایران، مصر، عربستان، ترکیه، عراق و رژیم اسرائیل، پنج کشور اول باید تجزیه و قطعه‌قطعه شوند و تنها گالیور ششم که اسرائیل است بماند و لی‌لی‌پوت خاورمیانه را مدیریت کند.
گروه جنگ نرم مشرق - روزنامه نیویورک‌تایمز در مطلبی با اشاره به اینکه نقشه خاورمیانه را می‌توان دوباره ترسیم کرد، به تشریح این تقسیم‌بندی پرداخت و نوشت: در مورد سوریه، رقبای فرقه‌ای و قومی می‌توانند حداقل به سه بخش تقسیم شوند.

این روزنامه در توضیح این تقسیم‌بندی نوشت: سوریه می‌تواند به سه بخش علوی، کردستان سوریه و سرزمین سنی‌ها تقسیم شود. علوی‌ها، اقلیتی هستند که به مدت چند دهه است، سوریه و مسیر ساحلی آن را تحت کنترل خود گرفته‌اند. کردستان سوریه می‌تواند از این کشور جدا شود و در نهایت با کردهای عراق یکی شود. سرزمین سنی‌ها نیز می‌تواند جدا شود و با استان‌هایی از عراق تلفیق شود تا سنی‌ستان را تشکیل دهد.

این روزنامه آمریکایی در بخش دیگری از مطلب خود به تقسیم‌بندی عراق پرداخت و نوشت: در میان امکان‌پذیرترین احتمالات، کردهای شمال می‌توانند به کردهای سوریه بپیوندند. بسیاری از مناطق مرکزی، که تحت کنترل سنی‌هاست، به سنی‌های سوریه بپیوندد و جنوب عراق نیز شیعه‌ نشین شود.

نیویورک‌تایمز در ادامه به توجیه خود برای تقسیم‌بندی لیبی پرداخت و افزود: به خاطر رقابت‌های منطقه‌ای و قبیله‌ای قدرتمند، لیبی می‌تواند به دو بخش تاریخی خود تقسیم شود؛ «طرابلس‌تا‌نیا» و «سیرنایسا» و احتمالا کشور سومی با نام «فزان» در جنوب غربی.

در بخش دیگری از این مطلب به تقسیم‌بندی عربستان سعودی پرداخته شده و آمده است: مدتهاست، عربستان سعودی با اختلافات داخلی روبروست که این مسئله می‌تواند در صورت انتقال قدرت به نسل بعدی پادشاهان از میان برود. در واقع، اختلافات قبیله‌ای، اختلافات شیعه و سنی و چالش‌های اقتصادی، اتحاد این پادشاهی را تهدید می‌کند. بنابراین عربستان می‌تواند به پنج منطقه تقسیم شود.

نیویورک‌تایمز همچنین به تقسیم‌بندی یمن اشاره کرد و نوشت: به دنبال برگزاری رفراندوم بالقوه‌ در جنوب یمن برای استقلال این بخش، این فقیرترین کشور عربی می‌تواند به دو کشور تبدیل شود.

به نوشته این روزنامه، در یک حرکت قدرتمند، همه یا بخشی از جنوب یمن می‌تواند بخشی از عربستان سعودی شود. تقریبا همه تجارت سعودی‌ها از طریق دریاست و دسترسی مستقیم به دریای عربی می‌تواند به کاهش وابستگی این کشور به خلیج فارس و نیز کاهش نگرانی از توانایی ایران برای بستن تنگه هرمز منجر شود.

اما سابق تجزیه‌گری آمریکایی مناطق بزرگ به کجا برمی‌گردد؟ با فروپاشی شوروی سابق و تأسیس جمهوری­‌های تازه‌استقلال‌یافته قفقاز (گرجستان، آذربایجان و ارمنستان) و آسیای مرکزی (ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان و قزاقستان) و انقلاب­‌های غربگرای پس از آن در بخشی از این نواحی، ظن این می‌رفت که آمریکا به دنبال تغییر مرزبندی­‌های سیاسی موجود، برای آسان‌تر کردن مدیریت خود بر جهان است. روشی که لااقل بین اقتصاددانان امریکایی که شعار "کوچک‌تر، زیباتر" سر می­‌دهند، سنتی کهنه است و ظاهرا جامعه سیاسی- اطلاعاتی آمریکا چندان بی‌علاقه به استفاده از آن نیستند. از این روست که منطقه خاورمیانه نیز به عنوان قطب نفت و گاز جهان همواره در معرض خطر این زیباسازی به سبک آمریکایی است.

پیش از ورود به بحث بهتر است در باب جغرافیای این منطقه توضیحاتی داده شود:

واژه نادرست و مجعول خاورمیانه در معنای اخص شامل ایران، ترکیه و خاورمیانه عربی است، اما در قالب معنی اعم و خاور بزرگ، سودان، شاخ آفریقا، ماوراء قفقاز و آسیای مرکزی را نیز در برمی­‌گیرد. با پیروزی آمریکا در جنگ خلیج فارس در سال 1991میلادی، بوش پدر، رئیس جمهور وقت آمریکا، عزم کشورش برای برپایی نظام نوین جهانی را مبتنی بر نشر ارزش­‌های آمریکایی در سراسر جهان و آمریکایی نمودن آن اعلام کرد.

ابتدا ناظران می­‌پنداشتند که پروژه نظم نوین آمریکا فقط به صدور تفکر و سبک زندگی آمریکایی محدود می ­شود اما مدتی نگذشت که مشخص شد آمریکا در راستای صدور فرهنگ خود به دنبال بالکانیزه‌کردن جهان نیز هست. بر همین اساس نیروی هوایی ایالات متحده در سال 1995 میلادی با مشارکت هزار آینده‌پژوه، برنامه­‌ای را با هدف پیش‌بینی بدترین وضعیت­‌های احتمالی پیش روی آمریکا و جهان در سه دهه آینده، به اجرا در آورد. نتایج این پروژه در قالب چهار سناریو در اختیار پنتاگون قرار گرفت:

1. دنیای کینگ خان: در این دنیا چین پس از پیوند با ملت­‌های همسایه و هم­کیش به یک "ابرملت" تبدیل شده و ثقل مدیریت جهانی را از غرب به شرق منتقل می‌کند، بدین ترتیب تسلط غرب بر مدیریت جهانی پایان می­ یابد. این سناریو نظرات میرشایمر در مورد آینده چین را تأیید می­‌کند؛ وی معتقد است خیزش اقتصادی چین نمی­‌تواند صلح‌آمیز باشد و اگر رشد شتابان چین همچنان ادامه پیدا کند در چهار دهه آینده، آمریکا و چین وارد یک جنگ احتمالی خواهند شد.

2. دنیای زایباتسو: مجموعه­‌های غول‌پیکر فراملیتی قدرت جهانی را در دست گرفته و اثرگذاری "دولت ـ ملت‌ها" را به حداقل می­ رسانند. در این دنیا و با چنین وضعیتی نیروهای مسلح آمریکا وظیفه دارند امنیت آبراه­‌های بین المللی و مسیرهای اصلی حمل و نقل هوایی و زمینی را به منظور اطمینان از آزادی انتقال انرژی و کالا، حفظ کنند. قابل توجه آنکه آمریکا میزبان بیشترین کمپانی­‌های فراملیتی با مبدأ آمریکایی است.

3. دنیای دردسرهای گالیور: فقر، تبعیض و بی‌عدالتی مشخصه اصلی این دنیاست، چرا که تنها 15 درصد ملت­ها مالک 85 درصد ثروت جهانی هستند. تبعیض­‌های اعمال‌شده در حوزه علوم و فناوری­‌های نوین و عدم دسترسی جوامع فقیر به دانش، این وضعیت را تشدید خواهد کرد.

4. دنیای هرج و مرج‌های رایانه‌ای: در عصر اطلاعات، دشمنان آمریکا می­توانند با نفوذ و از کار انداختن شبکه‌ها، سیستم‌ها و سامانه­‌های اطلاعاتی، این کشور را فلج کنند. بدین ترتیب آمریکا از یک طرف باید پیشدستی کرده و دشمنان سایبری خود را نابود کند و از طرف دیگر با بازنگری در زیرساخت­ های اطلاعاتی، آن­ها را غیرقابل نفوذ نماید. از همین رو آمریکا با واگذاری کنترل اینترنت به سازمان ملل مخالف بوده و خواهان حفظ سلطه خود بر آن است.

در این پروژه برای خاورمیانه نیز یک نقشه نهایی در نظر گرفته شد بود که ثابت می­کرد آمریکا به دنبال برپایی مجموعه‌ای اقلیمی از ملت‌ها است که دارای بازار مشترک و هیأت‌های مرکزی با نظام اقتصاد جهانی به‌ویژه با جامعه غرب است؛ زیرا بر اساس برآوردهای موجود، بیشترین ظرفیت انرژی، بازار مصرف گسترده، نیروی کار ارزان و منابع انسانی کارآمد در برخی از علوم و فنون جدید، از مصادیق بالقوه منطقه است.

در حقیقت یکی از اصول اساسی نظم نوین جهانی آمریکا بر تغییر صورت بندی مرزهای ملی و حکومت اسلامی استوار می­ باشد.

در همین راستا طرح هایی مانند نقشه جغرافیایی جدید برای خاورمیانه ارائه شد که مبتنی بر آن، باید ایران به 7 کشور، عربستان به 5 کشور، عراق به 3 کشور، افغانستان به 3 کشور و ترکیه به 2 کشور تقسیم شوند. نتایج پروژه سال 1995 و نقشه­ های مفروض منتشر شده برای منطقه حاکی از آن بود که آمریکا قصد دارد پیاده‌سازی دکترین گالیوریسم در خاورمیانه را جزء اولویت­‌های خود قرار دهد.

دکترین گالیوریسم در مورد خاورمیانه به دکترین گالیورششم معروف است. طراح این دکترین، جیمز بلک‌ول (James Blackwell) آن را این گونه تبیین می­‌کند: «خاورمیانه همان «لی‌لی‌پوت» است که از میان شش گالیور آن یعنی ایران، مصر، عربستان، ترکیه، عراق و اسرائیل، پنج کشور اول باید تجزیه و قطعه‌قطعه‌شده و تنها گالیور ششم که اسرائیل است مانده و لی‌لی‌پوت خاورمیانه را سرپرستی کند.»

گالیور و گالیوریسم

در داستان گالیور، لی‌لی‌پوت شهر مردم کوتوله­ ای است که حتی در کف دست گالیور جا می­ شوند. گالیور یک جوان انگلیسی سفید پوست و در اندازه­ یک انسان طبیعی است. در این داستان گالیور بر سر گنجی که در زیر پای مردم لی لی پوت قرار دارد با یک کاپیتان انگلیسی درگیر بوده، و این درحالی است که مردم لی لی پوت کاری به گنج ندارند.

غربی­ ها خاورمیانه را لی لی پوتی می­ دانند که در آن کشورها سه دسته اند:

  • کشورهای نگران همچون کویت، امارات، قطر، عمان، بحرین و تونس که همواره به آنها گفته می­ شود  ایران به زودی شما را می­ گیرد و یا عراق به زودی شما را می­ گیرد.
  • کشور­های آرزومند که دوست دارند گالیور منطقه باشند، مانند لیبی، یمن و عربستان. در داستان گالیور نیز پسر جوانی از اهالی لی لی پوت که خود را شوالیه لی لی پوت می­ نامد، پهلوان تخیلی است و خویش را در حد و توان گالیور تصور می­ کند. عربستان دوست دارد همانند ایران باشد ولی نمی­ تواند، معمر قذافی دوست داشت چون جمال عبدالناصر باشد، اما نتوانست.
  • کشور­های گالیور که شامل عراق، ایران، سوریه، ترکیه، مصر و اسرائیل هستند.

گالیورها باید به سود اسرائیل شکسته و تجزیه شده و به کشورهای آرزومند تبدیل شوند، کشورهای آرزومند باید به نگران­ها بپیوندند و در نهایت کشورهای نگران باید در حالت ترس دائمی از اسرائیل بسر ببرند. در واقع تنها اسرائیل است که باید به عنوان گالیور باقی بماند. گالیورهای دیگر باید کوچک تر و ضعیف شده و همواره در نگرانی باقی باشند چرا که کشور­های نگران که مانند مردم لی لی پوت در دستان گالیور جای می­ گیرند، راحت تر پذیرای قیمومیت اسرائیل خواهند بود. بدین ترتیب ضروری است در جهت منافع اسرائیل و امریکا ریخت شناسی جهان اسلام دچار تغییرات فراوانی گردد.

خاورمیانه معاصر و گالیوریسم

حادثه یازده سپتامبر به آمریکایی­ها فرصت پیاده سازی طرح خاورمیانه بزرگ را داد. اولین بار کالین پاول وزیر خارجه وقت آمریکا، پروژه تغییر جغرافیای خاورمیانه را مطرح کرد و پس از آن به تدریج سایر مقامات آمریکایی ابعاد دیگر این پروژه را علنی نمودند. با حمله به عراق و سقوط صدام، مقامات آمریکا بار دیگر خاورمیانه نوین را یادآور شده و عراق را یکی از نقاط عطف تحقق این طرح دانستند چرا که از نظر ایشان، عراق دروازه ورود به خاورمیانه جدید بود. در همان زمان «دیک چنی» معاون بوش اعلام کرد راه خاورمیانه نوین از عراق می‌گذرد. آن­ها تصور می­ کردند که در مرحله سوم پروژه سخت‌افزاری تحقق خاورمیانه بزرگ قرار دارند و این مرحله چیزی جز تهاجم رژیم صهیونیستی به لبنان با حمایت و هماهنگی آمریکا نبود. در همین راستا کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت امریکا، در تل آویو از فرارسیدن زمان خاورمیانه جدید خبر داد.

اما مقاومت حزب الله لبنان و شکست رژیم صهیونیستی در جنگ سی و سه روزه اکثر تحلیلگران را به این نتیجه رساند که این طرح آمریکایی مرده به دنیا آمده و تولد خاورمیانه جدید به شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.

در واقع خاورمیانه جدید تداوم پروژه خاورمیانه بزرگ آمریکا است که در آن امریکایی­ها به دنبال روند تحولاتی که با ماهیت اسلام‌گرایی در خاورمیانه طی می‌شد، حتی پیش از حادثه یازده سپتامبر به دنبال تغییراتی اساسی در منطقه بودند. اسلام گرایی که آمریکایی آن را یکی از تهدیدات جدی و استراتژیک علیه منافع و امنیت ملی خود تلقی می‌کردند عامل اتخاذ این سیاست­ها بود. این موضوع در تدوین استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن 21 نیز مورد توجه قرار گرفته است.

امریکایی­ها برای تحقق خاورمیانه جدید دو استراتژی داشتند. تغییر رژیم با روش­ های سخت افزاری و اصلاح ساختار سیاسی کشورهای دوست. در نتیجه کشورهای خاورمیانه به چند دسته تقسیم شدند:

  1. کشورهای سرچشمه بیداری اسلامی مانند ایران.
  2. کشورهای دارای گروه­ها و جنبش­های اسلامی تاثیرگذار و در عین حال متأثر از جمهوری اسلامی ایران مانند لبنان. الگوی حزب‌ا... لبنان در طول زمان در خاورمیانه رشد و تعمیق یافته است.
  3. کشورهای متأثر از ایران که سازش پذیر نبوده و ضمن اینکه مانع تحقق طرح‌های آمریکا در خاورمیانه هستند، امنیت اسرائیل را نیز تهدید می‌کنند، مانند سوریه.
  4. کشورهایی که ارتباطی با جنبش­های اسلامی نداشته اما به‌ جهت‌ قدرت‌طلبی تهدیدی برای رژیم صهیونیستی و منافع آمریکا محسوب می‌شدند، مانند رژیم سابق عراق.
  5. کشورهای کاملاً سازگار با سیاست­های آمریکا که تحولات داخلی شان آن ها را در معرض سقوط و خارج شدن از جرگه هم­پیمانان امریکا قرار داده است، مانند عربستان، اردن، مصر، کویت .

راهبرد اصلی امریکا برای مهار کشورهای مقاوم یا کشورهای بالقوه تهدید زا استفاده از پتانسیل اختلافات قومی و مذهبی است. با برهم زدن نظم و ایجاد هرج و مرج مسیر لی لی پوتی کردن خاورمیانه هموار می­ شود. طرحی که امریکایی­ها در این راستا دنبال می ­کنند، خطرات گسترده ای برای کشورهای منطقه در پی دارد.

سلطه آمریکا ماهیت اصلی ساختار و نظم جدید را تشکیل خواهد داد، از همین رو فرهنگ زدایی در منطقه و ترویج فرهنگ غربی و سایر فرهنگ­ های مغایر با فرهنگ ناب اسلامی و فرهنگ­ های بومی تشدید می­ یابد.

رفتار کنونی امریکا نشان دهنده این است که کاخ سفید دومینوی مبتنی بر قاعده بازی مهره­ ها را دنبال می­ کند. این کشور قصد دارد پس از اشغال افغانستان و عراق سایر کشورهای منطقه بویژه ایران و سوریه را نیز تحت سلطه خود درآورد. به همین منظور است که امریکا خاورمیانه و از جمله ایران اسلامی را محاصره جغرافیایی، نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کرده است.

گالیوریسم در قبال ایران

در دو قرن اخیر استعمارگران بخش ­های زیادی از ایران را بواسطه­ بی لیاقتی شاهان قاجار و پهلوی جدا کردند. تجزیه همواره یکی از راه کارهای بریتانیا برای سلطه بر منطقه خاورمیانه بوده است، زیرا کشور­های کوچک هنگامی که با همسایگان خود مشکل پیدا کرده و احتیاج به حمایت و پشتیبانی داشتند، دست به دامان آن­ها شده و در نتیجه حضورشان تثبیت می­ شد. امپراتوری­ها به مرور زمان تجزیه و کم قدرت شدند، آخرین جداسازی در دهه 1340 روی داد، زمانی که بحرین از ایران جدا شد.

پس از فروپاشی شوروی، ایالات متحده در جایگاه ابرقدرت جهانی به پیروی از استعمارگران گذشته برای حفظ سلطه سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی خود به استفاده از تغییر رژیم (Regime change) و تغییر در ساختار دولت­ها در کنار دامن زدن به گرایشات تجزیه طلبانه روی آورد. به همین منظور:

  1. فلسطین دو پاره شد، برای محدود سازی مقاومت به غزه و جلوگیری از وحدت تشکل­ های فلسطینی که از ملزومات تشکیل کشور مستقل فلسطینی است.
  2. عراق دچار اختلافات فرق ه­ای گسترده شده است. مناطق کردنشین وضعیت شبه تجزیه پیدا کرده اند، سنی­ ها به دنبال تشکیل اقلیم خود هستند، و این­ها در حالی صورت می­ گیرد که امریکا از بدو ورود طرح تقسیم عراق به سه منطقه را اعلام کرده بود.
  3. سوریه گرفتار جنگ داخلی خونینی است که وارد سومین سال خود می ­شود. زیرساخت­ های کشور از بین رفته، میلیون­ها نفر آواره شده اند. بخشی از سنی­ ها نیز برای خود امارات اسلامی تشکیل داده اند.

شاید سوریه آخرین دومینویی است که سلسله دومینوهای قبلی را به لبنان و ایران وصل می­ کند. این کشور که در نقطه اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا و در بین اروپای صنعتی و خاورمیانه نفت خیز قرار گرفته است، به مثابه پل پیروزی برای طرفین نبرد بوده و محل تمرکز سیاستگذاری­ های جریانات معارض می­ باشد.

امریکا به این دلیل بطور پله پله و در جهت محاصره و تضعیف ایران قدم برمی داد که رابطه­ ایران و امریکا در شرایط فعلی شبیه رابطه­ شوروی و امریکا است. در حقیقت امریکا در حال تکرار مدل جنگ سرد در مواجهه با ایران است. بالکانیزاسیون و در نتیجه تجزیه ایران مبتنی بر دکترین گالیور ششم و قراردادن هر قطعه­ تجزیه شده نزدیک به خود نیز در همین راستاست.

همانطور که گفته شده دکترین گالیور ششم به دنبال قطعه قطعه کردن منطقه است، از این رو می­ توان مهمترین ابزار امریکا در این رویارویی را قومیت و قومیت­ گرایی در منطقه و ایران دانست.

قومیت گرایی

قوم(Ethnie) یا قومیت به تجمعات انسانی گفته می­ شود که قبل از پیدایش دولت شهرها بصورت عشیره ای یا قبیله ای زندگی می­ کردند. در جامعه شناسی سیاسی موضوع اقلیتهای قومی و رابطه آنها با دولت مرکزی بسیار مهم است. در حالت عادی اقلیت­های قومی تمایلی به جدا شدن از کشور ندارند که البته این به میزان وفاداری آن­ها به دولت مرکزی بستگی دارد. سیاست دولت مرکزی نسبت به اقلیت­های قومی نیز متفاوت است.

ممکن است سیاست دولت در جهت حفظ هویت فرهنگی اقلیت­های قومی، جذب و یا ادغام آنها در درون فرهنگ و قومیت مرکزی مانند اقدامات رضا شاه در ایران باشد. برخی از کشورها دارای جمعیت ناهمگون بوده و از چندین گروه زبانی، نژادی و مذهبی تشکیل شده اند در حالیکه هر گروه نسبت به همگون شدن با گروه­های دیگر به مخالفت بر می­خیزد و سعی می­کند اصالت خود را حفظ نماید. ایران نیز دارای اقلیت­های قومی متفاوتی است که در طول تاریخ عقب ماندگی­ های اقتصادی نواحی تحت سکونت اقوام نسبت به مناطق مرکزی، جدایی فرهنگی، زبانی و دینی آن­ها را تشدید کرده است. به همین علت پس از جنگ جهانی دوم به دلیل آمادگی شرایط داخلی و دخالت نیروهای خارجی، ایران شاهد خیزش­های قومی و قوم گرایی در آذربایجان و کردستان بود.

شکافهای فرهنگی، قومی، زبانی و مذهبی بر اثر روی­دادهای تاریخی و چگونگی ایجاد یک کشور در طول زمان بوجود آمده اند. به این ترتیب تنوعات قومی ناشی از عوامل گوناگونی است که یکی از مهم­ترین آن­ها تاریخ کشور است. برخی کشورهای امروزی که سابقه تاریخی امپراتوری داشته اند، ترکیب بیشتری از اقوام، مذاهب و گروه­های زبانی را به خود گرفته اند. آنچه درباره اقلیت­ های قومی ایران حائز اهمیت است، استقرار آن­ها در حاشیه و نوار مرزی کشور و همسایگی شان با اکثریت قومی آن سوی مرز است. نباید از یاد برد که مرزهای ایران و سایر کشورهای منطقه با دخالت و نظارت بریتانیای کبیر ترسیم شده است تا با تقسیم اقوام و قرار دادن هر بخش در یک کشور، همواره آتش هرج و مرج و جدائی طلبی­ها شعله ور باشد.

عوامل تشدید کننده شکاف های قومی

  • زبان: زبان مهمترین عنصر تمیز قومی و عامل اصلی پیوند انسان­ها با یکدیگر است.
  • مذهب: مذهب نیز از جمله عوامل تشدید کننده گرایشات قومی است.
  • ناسیونالیسم منفی و کاذب قومی: در این حالت افراد با افسانه بافی و تحریف تاریخ، هویت جداگانه ای برای خود دست و پا کرده و از این طریق حس ناسیونالیستی سایر افراد قوم را بر می­انگیزند.
  • نارضایتی اقتصادی و سیاسی: زمانی که افراد یک قوم در دست یابی به منافع و مشاغل در نسبت با سایر گروه­های قومی ناکام بمانند و این موضوع با بی اعتنایی دولت مرکزی همراه باشد، زمینه اعتراض و شورش ایجاد خواهد داشت. در مطالع ه­ای که بر روی ساختارهای چند قومیتی خاورمیانه صورت گرفته است، سه نوع شکاف فرهنگی(قومی) دیده می­شود.
  1. یک گروه مسلط و یکه تاز و برخی اقلیت­های پر دردسر (مثل اردن)
  2. یک گروه مرکزی و چندین گروه دور از مرکز (مثل مراکش و ایران)
  3. دو یا چند گروه تقریباً متوازن و حریف (نظیر شیعیان و سنی­ها در عراق، مسیحیان و مسلمانان در لبنان)

اقوام ایرانی

کشور ایران بواسطه شرایط گوناگونی که در طول هزاران سال با آن­ها مواجه بوده است، دارای اقلیت­های قومی و مذهبی مختلفی است. اقوامی که امروز در جمهوری اسلامی ایران زندگی می ­کنند به مرحله خودآگاهی قومی رسیده و برای خود اختصاصات قومی مشخصی همچون زبان، پیشینه تاریخی، آداب و رسوم فرهنگی دارند.

جمهوری اسلامی 8731 کیلومتر مرز دارد که 2700 کیلومتر آن آبی است. با توجه به محل استقرار قومیت­ها در مرزها می­توان گفت بخش عمده­ای از مرزهای خاکی نقاط آسیب پذیر سیاسی و امنیتی محسوب می­گردند. قوم ترک در شمال غربی ایران استقرار داشته و با قوم و کشورهای همزبان خود، یعنی آذربایجان و ترکیه همسایه است.

قوم کرد در غرب کشور با قوم هم زبان و هم مذهب خود، یعنی کردستان عراق همسایه است. در ادامه نوار مرزی غرب، قوم عرب استقرار دارد که با کشور عراق هم مرز و هم زبان است. در شرق نیز قوم بلوچ با قوم همزبان خود در پاکستان و افغانستان همسایه است. به این ترتیب روشن است که بهره گیری از احساسات قوم گرایانه همواره یکی از راه­ های ضربه زدن دشمنان به انقلاب اسلامی است.

برای اشراف تخصصی تر به بحث قومیت گرایی و بستر پیاده سازی دکترین گالیور ششم در ایران بهتر است تقسیم بندی استان­های کشور بر مبنای ترکیب قومی آن­ها مورد توجه قرار بگیرد.

  • استان هایی که با وجود تاثیرپذیری از مهاجرت اقلیت­ های قومی، جمعیت قومی قابل توجهی ندارند. این استان­ها در مرکز کشور قرار داشته و بیشتر جمعیت آن­ها را فارس ­های شیعه مذهب تشکیل می­ دهند. استان­ های تهران، سمنان، قم، مرکزی، اصفهان و یزد از این دسته اند.
  • استان هایی که اکثر جمعیت آن­ها به اقوامی تعلق دارد که به لحاظ زبانی و فرهنگی پیوند زیادی با قوم و زبان فارسی دارند، از جمله استان­ های خراسان، فارس، کهکیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، قزوین، کرمان، گیلان، مازندران، لرستان، ایلام، هرمزگان و بوشهر.
  • استان هایی که عمده جمعیت آن­ها را گروه­های قومی تشکیل می­دهند. این استان­ها برحسب تبعات سیاسی و امنیتی بالقوه و بالفعلی که دارند به دو دسته تقسیم می­ شوند:

- دسته اول شامل استان­ های اردبیل، آذربایجان شرقی، خوزستان، کرمانشاه، زنجان و همدان، که شکاف قومی و زبانی آن­ها به علت پیوند مذهبی با اکثریت جامعه ایرانی، تهدیدی برای یکپارچگی و وحدت ملی نیست.

- دسته دوم شامل استان­ های سیستان و بلوچستان، گلستان، آذربایجان غربی و کردستان که شکاف قومی آن­ها به لحاظ تفاوت مذهب و به علت هم­جواری با هم قومی­ های خود در آن سوی مرزها مستعد تحریک، دامن زدن به احساسات قوم گرایانه و آسیب زدن به یکپاچگی کشور می­ باشد.



منافع کثیر القومه بودن ایران برای دنبال کنندگان دکترین گالیور ششم

استقرار و پراکندگی گروه­های قومی کرد، بلوچ، عرب، ترکمن و آذری در مجاورت مرزهای ایران باعث شده است تا گروه­های قومی مشابه که در آن سوی مرزها مستقر هستند، بتوانند به کشور ورود غیرقانونی داشته و برای تردد غیرمجاز در مناطق مرزی و حتی در عمق کشور مشکل چندانی نداشته باشند.

تفکرات قوم گرایانه، تجزیه طلبانه و ناسیونالیستی قومیت­های هم­جوار، گروه­های قومی ایران را متاثر می­ سازد و مسایل امنیتی در داخل کشور پدید می­ آورد. در مناطق مانند خوزستان، کردستان و آذربایجان غربی این معضل به شکل جدی تهدیدکننده است.

این تهدیدات احتمالی باعث حضور نیروهای دولتی و نظامی در مناطق قومی نشین همراه با هزینه­ های سنگین سیاسی و اقتصادی خواهد بود. انسداد و کنترل مرزها که مستلزم حضور نیروهای غیربومی در منطقه قومی نشین است، با واکنش منفی اقوام مواجه می­ گردد. به علاوه هزینه­ های سیاسی کنترل این گونه حرکت­های بحران ساز، سیاست خارجی کشور را در نسبت با سایر کشورها و نهادهای بین‌المللی تحت تاثیر قرار خواهد داد. هم اکنون نیز جمهوری اسلامی ایران از سوی جنبش­های شبه وهابی و برخی کشورها به افراطی گری شیعی و سرکوب اهل سنت متهم شده است.

به طور کلی چند قومی بودن برای هر کشوری تهدیدی بالقوه برای امنیت ملی آن قلمداد می­ گردد که برای جمهوری اسلامی نیز به واسطه وجود دشمنان به همین ترتیب است. مساله حساس دیگر استقرار و سکونت اقوام در نوار مرزی کشور است، بویژه آن که هر یک از این اقوام با اکثریت قومی آن سوی مرز نیز در همسایگی به سر برده و شاید مهمترین تهدید امنیتی از ناحیه قومیت­ها همین مساله باشد.

هم­نوایی اقوام با اکثریت قومی آن سوی مرز، در دراز مدت حس جدایی طلبی را در میان ایشان تقویت خواهد نمود. نکته بعدی استقرار اقوام ایرانی در نقاط حساس اقتصادی و حمل و نقل بازرگانی کشور است، به علاوه اینکه همین مناطق با بحران­های عدیده اقتصادی نیز دست و پنجه نرم می­ کنند. خطر ناشی از این نکته زمانی بیشتر می­ گردد که با بیکاری  نیروهای جوان این مناطق همراه باشد.

نتیجه آن که دشمنان به سادگی می­توانند با استفاده از علقه­ های قومی و نقاط مشترک فرهنگی و مذهبی اقوام دو طرف مرز، در کنار پررنگ کردن محرومیت و شرایط نابسامان اقتصادی، طیف ایرانی این اقوام را تحریک کرده و جدایی طلبی و تجزیه طلبی را در مناطق مرزی ایران دامن بزنند.

همچنین نباید از یاد برد که پس از فروپاشی شوروی سابق، نفوذ اسرائیل در جمهوری­ های تازه استقلال یافت ه­ای مانند ترکمنستان و آذربایجان چشمگیر بوده و با توجه به رخنه این کشور در عراق اشغال شده و نیز حضور امریکا در کشورهای پاکستان و افغانستان، دامن زدن به تحرکات قومی در ایران یکی از جدی ترین گزینه­ های دشمنان انقلاب اسلامی برای تهدید و آسیب رساندن به امنیت ملی ایران است. نمونه­ بارز اقدامات صورت گرفته از سوی دشمنان را می­ توان در افشای استفاده اسرائیل از نواحی مرزی برخی از این کشورها برای جاسوسی از ایران و یا حمایت آن­ها از گروه­ های سلفی معاند ایران نظیر گروهک ریگی و فعالیت­ های خرابکارانه­ی آن مشاهده کرد.


راهکار­های ایران در نبرد با دکترین گالیور ششم

ایران از مدت­ها قبل با دکترین گالیور درگیر بوده است، از زمانی که هم­وطنان گالیور خطوط مرزی ایران و سایر کشورهای منطقه را ترسیم کردند. انگلیسی­ها برای مقابله با قدرت ایران و کاستن از توان آن ابتدا در طول چند قرن بخش های زیادی از آن را جدا کرده و یا زمینه ساز جدا کردن آن­ها شدند. سپس در دوره اخیر و زمان تعیین مرزهای بین المللی، مرزها را به گونه­ ای کشیدند که همواره نوار مرزی ایران دستخوش هرج و مرج باشد.

بدین ترتیب که مرزها را درست از میان اقوام کشیدند، تا بدین وسیله اقوامی که در گذشته همه به ایران تعلق داشتند، در کشورهای جداگانه قرار گرفته و بطور مداوم خواستار پیوستن به هم قومی­ های خود در کشور دیگر باشند.


به طور طبیعی محرومیت و نابسامانی شرایط اجتماعی، مردم عادی جامعه را به سوی یافتن جایگزین مناسب می­ کشاند که در این میان غرض ورزان فرصت می­ یابند مطالبات حقیقی و مشروع مردم این مناطق را به تمایلات جدایی طلبان و احساسات قوم گرایانه متصل سازند.

برای جلوگیری از وقوع این گونه مسائل، باید زمینه مشارکت عمومی در داخل جامعه فارغ از نوع قومیت مذهب، زبان، نژاد و فرهنگ فراهم شود.

در شرایط حساس کنونی، ایران شاهد تلاقی تقاضاها و مطالبات قومی است. این مرحله یکی از حساس ترین و پیچیده ترین گذرگاه­های تاریخی است که جز با فکر و اندیشه، مدیریت و تعدیل ابهامات و القائات موجود قومی و مشارکت مردمی نمی توان از آن به خوبی گذشت و امنیتی مستدام را برای ایران تضمین نمود. با توجه به چنین مواردی می­ توان پیشنهاداتی را البته با قابلیت تعدیل در موارد مختلف جهت سیاستگذاری مناسب و مدیریت قومی متکثر ارائه نمود:

  1. تقویت حس وفاداری ملی در فرهنگ سیاسی جامعه
  2. ایجاد اعتماد و برابری در میان خرده فرهنگ­های موجود جهت رشد و تعالی آن ها
  3. اهتمام جدی به توسعه و گسترش رفاه اقتصادی مناطق قومی نشین
  4. جای گزینی شیوه­ های مدیریت علمی به جای شیوه ­های مدیریت سنتی
  5. ترویج اصل احترام به حقوق قومیت­ها در نهادهای مختلف
  6. اجرای طرح­های اشتغال زا در مناطق قومی

«ساپورت» از کجا ساپورت می‌شود؟


با در نظر گرفتن 60 درصد سهم تولید داخل در بازار این کالا می‌توان نتیجه گرفت که بخش بزرگی از ساپورت‌هایی که در اختیار مصرف‌کنندگان قرار می‌گیرد، جزو کالاهای قاچاق است که ممکن است هم پارچه و هم کالای نهایی از طریق قاچاق وارد کشور شود و کسی جلودار ورود این محموله‌ها به کشور نیست.
به گزارش وبلاگستان مشرق، حسین احمدی در وبلاگ خود نوشت : «یک سال و اندی می‌شود که «ساپورت» - کالایی که ایرانیان درگذشته‌ای نه‌چندان دور، عنوان «جوراب‌شلواری» را بر آن می‌نهادند - مد شده است. بر کسی معلوم نیست که چرا حالا آن را ساپورت می‌خوانند؛ واژه‌ای انگلیسی که در زبان فارسی به «حمایت‌کننده» معنا می‌شود. ساپورت در گذشته به صورت ساده، با کفه و در رنگ‌های مختلف عرضه می‌شد و بعدها نمونه منقش و بدون کفه آن نیز به بازار آمد. نرخ این کالا نیز متفاوت است؛ از حدود 15 هزار تومان تا 200 هزار تومان که برای نمونه‌های مرغوب آن قیمت‌گذاری شده است.

ساپورت‌هایی که به این حد از فراوانی رسیده است، چگونه سر از بازار ایران در می‌آورد؟ این پرسش در شرایطی مطرح است که حدود 10 ماه پیش دولت برای کاهش محدودیت‌های ارزی، ثبت سفارش 77 قلم کالا را ممنوع کرد که از قضا، پوشاک نیز در فهرست این اقلام ممنوعه گنجانده شده بود. در حالی ‌که نگاهی به آمار گمرک در سال 1392 نشان می‌دهد که این ممنوعیت برای واردات «جوراب‌شلواری» که ممکن است از نوع ساپورت‌های موجود در بازار باشد، صادق نبوده است.

بر اساس این آمار در سال 1392 حدود 5228 دلار کالا با عنوان «جوراب‌شلواری، جوراب‌آلات تراکمی درجه‌بندی‌شده (برای مثال، جوراب‌های واریس)، بدون به کار بردن کفه، کش‌باف یا قلاب‌بافی‌شده» و با وزن 63 کیلوگرم از مبدأ «ایتالیا» وارد شده است. ارزش ریالی واردات این کالا نیز حدود 129 میلیون و 601 هزار و 852 ریال بوده است. با این حساب، چنانچه اندکی در این اعداد و ارقام دقیق شویم، درمی‌یابیم که ارز تخصیص‌یافته به این جوراب‌شلواری‌ها، از نوع مبادلاتی بوده است.

آمار واردات این کالا و کالاهایی با عناوین مشابه در سال 1391 نیز رقمی معادل 796/846 را نشان می‌دهد که البته به نظر می‌رسد این آمار یا دست‌کم بخشی از آن مربوط به پیش از اعمال ممنوعیت‌ها در سال 1391 بوده است.

آنچه بدیهی به نظر می‌رسد، حجم واردات پنج هزار‌ دلاری جوراب‌شلواری تکافوی تقاضای موجود در بازار را نخواهد کرد. از سوی دیگر گفته می‌شود حدود 60 درصد ساپورت‌های موجود در بازار از تولید داخل تامین می‌شود. بنابراین با در نظر گرفتن 60 درصد سهم تولید داخل در بازار این کالا می‌توان نتیجه گرفت که بخش بزرگی از ساپورت‌هایی که در اختیار مصرف‌کنندگان قرار می‌گیرد، جزو کالاهای قاچاق است که ممکن است هم پارچه و هم کالای نهایی از طریق قاچاق وارد کشور شود و کسی جلودار ورود این محموله‌ها به کشور نیست. اما جالب اینجاست که تولید‌کنندگان این کالا نیز به صورت زیر‌زمینی فعالیت می‌کنند. شاید آنان می‌دانند که عرضه، حمل و نقل و نگهداری البسه قاچاق و لباس‌های خلاف عفت عمومی، جرم و قابل تعقیب است.

بر اساس ماده ‌6 قانون «نحوه رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگان لباس‌هایی که استفاده از آنها در ملاءعام خلاف شرع است یا عفت عمومی را جریحه‌دار می‌کند»‌ در تمامی مواردی که به موجب این قانون، تخلفات مزبور توسط شرکت‌ها، سازمان‌ها یا بنگاه‌هایی صورت‌گرفته که دارای شخصیت حقوقی هستند، مدیرعامل یا مدیرمسئول شخصیت حقوقی، مسئولیت داشته و به حبس از یک تا دو سال محکوم می‌شوند و در موسسات دولتی مدیرعامل یا مدیرمسئول علاوه بر حبس از خدمت نیز منفصل می‌شود.

با این وجود اما کالاهایی که ممکن است از نگاه دولت و حاکمیت بر خلاف عفت عمومی باشد، در بازار به وفور یافت می‌شود و به نظر می‌رسد اجرای این قانون نیز ممکن نیست چرا که باید قوه قضائیه ظرفیت زندان‌های خود را به شدت افزایش دهد. بنابراین چاره این است که ضابطان قضایی همچنان به برخوردهایی که اکنون در سطح شهر یا برج میلاد، هنگام برگزاری کنسرت با دختران و بانوانی که شاید تنها از مد روز تبعیت می‌کنند، ادامه دهند.

البته شنیده شده است که در هفته آینده قرار است نشستی مشترک میان مسئولان نیروی انتظامی و دکتر «حسن روحانی» رئیس‌جمهوری، برگزار شود و خط‌مشی جدیدی برای نحوه مواجهه با نوع پوشش مردم ترسیم شود.»